03 اسفند 1398 - 16:47
نگاهی به آموزه‌های تربیتی و اجتماعی یک وصیت‌نامه

از «حاج قاسم» به «جامعه ایرانی»

بیش از چهل شبانه‌روز از شهادت سیدالشهدای مقاومت گذشت و درحالی‌که هنوز اندوه دل مردم کم نشده، حالا وصیت‌نامه سیاسی الهی‌اش بازشده تا راه و مرام «حاج قاسم» ملت ایران و اصول «مکتب سلیمانی» بهتر از قبل درک شود و بعد از درک آن، به این توصیه‌ها عمل شود.
نویسنده :
حامد حسین عسگری
کد خبر : 5200

پایگاه رهنما:

بیش از چهل شبانه‌روز از شهادت سیدالشهدای مقاومت گذشت و درحالی‌که هنوز اندوه دل مردم کم نشده، حالا وصیت‌نامه سیاسی الهی‌اش بازشده تا راه و مرام «حاج قاسم» ملت ایران و اصول «مکتب سلیمانی» بهتر از قبل درک شود و بعد از درک آن، به این توصیه‌ها عمل شود. سردار شهید جبهه مقاومت که با شهادتش، انسجام اجتماعی مثال‌زدنی و عطر و بوی شهادت را در شهر‌ها و روستا‌های کشورمان به راه انداخت، در این وصیت‌نامه که توسط یار دیرینه‌اش سردار قاآنی در مصلای امام خمینی (ره) تهران قرائت شد، از درد‌ها و رنج‌های دلش در فراق هم‌رزمان شهیدش گفته و از سوزوگداز مداومش برای وصال یار، ناله سر داده است. مردم و مسئولان، علما و نیرو‌های مسلح را مخاطب قرار داده و در هر سرفصلی، باصداقتی که مخصوص و منحصر به خودش بود، مسائل مهمی را به همگان گوشزد کرده است.
در میان فراز‌های مختلف و متنوع وصیت‌نامه این سردار رشید اسلام و فرزند محبوب ایران‌زمین، بازخوانی بخش‌های فرهنگی، تربیتی و اجتماعی که زیربنای سایر عرصه‌ها و سرفصل‌هاست، نه‌تن‌ها خالی از لطف نیست که حتی، ضرورتی حیاتی برای هر فرد فعال در اجتماع است.

لذت مناجات با معبود و امید به رحمتش
وصیت‌نامه سیاسی الهی «حاج قاسم» با شهادت به اصول دین شروع می‌شود و این، یعنی توجه دادن همگان به پایه‌های حیات و ممات و زندگی دنیوی و اخروی. آنجا که می‌نویسد: «شهادت می‌دهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است». سپس به‌گونه‌ای باخدایش صحبت می‌کند که لذت خداشناسی و مناجات با معبود را به‌عنوان امن‌ترین پناهگاه هر انسان، در کام مخاطب بنشاند. «حاجی» در این فراز‌ها از نعمت امامت و درک ولایت معصومین (ع) یاد می‌کند و می‌گوید: «معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن‌چنان‌که شایسته تو باشم... پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را - یعنی مجاهدین و شهدای این راه - به من ارزانی داشتی ... خداوندا!‌ای قادر عزیز و‌ای رحمان رزاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمت‌هایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی‌قراری که در درون خود بالاترین قرار‌ها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد»؛ و متواضعانه در برابر معبود این‌طور ادامه می‌دهد: «همراه خود دو چشم‌بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم».

از شکر نعمت پدر و مادر تا سخن صمیمانه با خانواده شهدا
سردار کم‌نظیری که در شرق و غرب در برابر عظمت و صلابتش تعظیم کرده‌اند، خودش را مدیون تربیت پدر و مادری روستایی می‌داند و با یادآوری نعمت وجود آنان، آموزه تربیتی «تکریم و قدرشناسی از والدین» را به همگان یادآوری می‌کند؛ «خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادری فقیر، اما متدین و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آن‌ها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت، از درک محضرشان بهره‌مند فرما».
سپس خطاب به خانواده شهدا که خودش سال‌های سال قرین و محرم و مرهم دلشان بوده این‌طور سخن می‌گوید: «فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقی‌مانده از شهدا،‌ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا؛ در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگ‌ترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم. عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه‌گر کنید، به‌طوری‌که هر کسی شما را می‌بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، به‌عینه خود شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت» و به‌این‌ترتیب، هم راه و رسم قدرشناسی شهدا و خانواده‌هایشان را به مردم می‌آموزد و هم بر اصالت و اهمیت فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه تأکید می‌کند.

عملکرد مسئولان و حیات «خانواده»
اما شاید یکی از جالب‌ترین و جذاب‌ترین آموزه‌های تربیتی و اجتماعی میثاق‌نامه «حاج قاسم»، فرازی است که هرچند خطاب به سیاسیون کشور نوشته شده، اما در خلال آن به اهمیت نهاد «خانواده» و تاثیر عملکرد مسئولان بر این شجره اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد؛ «مسئولین همانند پدران جامعه باید به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند» و در ادامه با ارتباط برقرار کردن میان رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی و تأثیرات تربیتی و اجتماعی آن، گوشزد می‌کند: «حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر، عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن‌وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد».

ارسال نظرات